گریه نکن خسته شدم ، اشکاتُ هر شب می بینم
می دونی دلم گرفته، توی عشقِ تو اسیرم
زندگی واسم غریبه، دل شکستن ها چه زوده
می خونی حرفِ دلم رو ، تو دلت آتیش گشوده
آخه این هم شده عشقی سازگار
مستِ دیدنِ تو بی غم یادگار
دیدبانم جان فدایِ بویِ تو
تا تو هستی می مونم به انتظار
***
دوست داری داد بزنم ، می خوای بگم دوست دارم
دوست داری با این صدام ، برات ترانه می خوانم
وقتی تو دلت گرفته، جشن وشادی شور وبد
بی مروت با تو هستم ، لحظه ای با من بخند
می دونی خندیدنت شادی داره
می دونی گل گفتنت یادی داره
تو بیا با من بشین تو کوه و باغ
زوزه ها تو این سکوت دادی داره
***
ترسم از دود و غبارت نازنین
ترسم از ساحلِ تو مرجان کمین
موج موج آید هوایِ آرزوت
در وصالِ دورِ تو غرقم ببین
تو بگو چه کار کنم ، در عشقِ تو وفا کنم
تو بگو تو می تونی ، دروغ بگم جفا کنم
دردِ تو با دردِ من یکی شده تو سرنوشت
دردِ من همدمم و دردِ تو رو شفا کنم
***
تو چرا ساکت نشستی ، تو چرا تو غم اسیری
عاقبت برام چه سخته ، می ترسم که تو بمیری
بغضِ تو توی گلویت آتشت زده به جونت
فاش کن حرفِ دلت رو می دونم تو سر به زیری
می خونم حرفِ دلت روی لبات
می بینم رنگ تنم تویِ چشات
تا به کی سنگِ صبورم ای خدا
سر زبون من شده جانم فدات
جاسم ثعلبی(حسّانی) 18/04/1399
:: برچسبها:
سنگِ صبوری ,
:: بازدید از این مطلب : 1457
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1